امت احمد(ص)

امت احمد(ص)
پیوندها

                                                                                                                                                                                        وقتی قطار حرکت می کند و صدای تکان خوردن آن را می شنوی بدان که قطار خالی هست (چون وقتی پر باشد، سنگین می شود و صدایی ندارد ) و اگر دیدی که فروشنده ای برای فروش کالایش تبلیغات راه انداخته بدان که بازارش کساد هست.

هر چیزی فارغ از موجود زنده و غیر زنده بودن برای خودش صدا و هیاهویی دارد و اما کسانی که اهل عمل هستند همیشه در سکون و متانت بسر می برند چرا که آنها در پی ساخت شخصیتی متین و برپاداشتن بنیاد پیروزی خویشتن هستند.

خوشه پرگندم سنگین و ساکت آویزان است اما خوشه خالی و پوچ بخاطر سبک بودن وبی وزنی‌اش با باد تکان می خورد و لرزان است.

در میان توده مردم افرادی بیکار و سبک سر هستند  که در مدرسه زندگی، شکست خورده اند و از گشت زدن در بوستان معرفت و نوآوری بی بهره مانده اند، آنان همانند کودکان بی پروایی هستند که به تماشاشی تابلوی نقاشی متحیره کننده و زیبایی آمده و آن را پاره نماید به نحوی که زیبایی و جذابیت آن را از بین ببرد.

این افراد کم خرد و نادان فقط حرف می زنند و در صدد این هستند تا با بلند کردن صدای خود حرف‌شان را به کرسی بنشانند و دلایل پوچی بیان می دارند  برای هیچ کس لقب  شایسته و صفت زیبابی قائل نیستند، نه سخنور هستند و نه مهندس و نه تاجر .
نه در میان افراد شاغل  صاحب کسب و کار از آنها یادی می شود و نه در میان علمای الگو و ربانی، و نه در میان صالحین جایی دارند و نه با افراد سخاوتمندی در یک رده قرار می گیرند. از نظر رتبه میان اعداد همانند صفر هستند.
زندگی بدون هدف، عملکردن بدون برنامه ریزی، رفتن بدون همت شاکله فکری آنهاست. نه کاری انجام می دهند که قابل اعتنا باشد و مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. بنا به اصطلاحی بر زمین نشسته اند و کسی که بر زمین نشسته نمی افتد، نه بخاطر کار خوبی از آنها تقدیر می شود چرا که هیچ فضیلتی در آنها وجود ندارد و نه بدان‌ها بدو بیراهی گفته می شود چرا که حسود هم نیست.

درکتاب های داستان نقل شده که جوانی بی پروا و بی فکر روزی نزد پدرش رفت و گفت: پدرم! چرا نه کسی را من تعریف می کند و نه کسی به من بد وبیراه می گوید؟ پدرش در جواب گفت: چون تو گاوی هستی که در پوست انسان جای گرفته ای. انسان بیکار و تنبل از آنجا که قدرت همپایی با افراد پیش رو و پیشگام و موفق را ندارد، با از بین بردن کارهای آنان احساس لذت می کند و اینکه نقشه های پیشگامان و افراد جلو رو را خنثی می کند سرخوش می شود. از همین رو افراد تلاش گر و موفق را می بینی که سعی می کنند کار خود را با دقت کامل انجام دهند تا نتیجه خوبی ببار آورد چرا که وی مشغول به بنا نهادن بنیانی رفیع بوده و در حال رفعت شأن خویش می باشد و وقت آن را ندارد تا به افراد بی پروا و کم توجه تفهیم مطلب نماید.
درخت خرما با قدی افراشته، همیشه سبز هست و میوه می دهد و منفعت های زیادی هم در پی دارد، هرگاه فرد نادانی به آن سنگی بزند، درخت برایش خرما می دهد اما حنظله یا همان هنداونه ابوجهل نه منفعتی دارد و علاوه بر آن گل بدبو، طعم و مزه‌ی تلخی هم دارد، از همین رو نه چشم انداز زیبایی دارد و نه ثمره مفیدی.
شمشیر با وجود اینکه ساکت هست ولی استخوان ها را درهم می شکند، اما طبل با وجود اینکه صدایش گوش فلک را کر می کند، اما توخالی است. پس بر ما لازم هست که خویشتن را اصلاح نماییم و کارهای خود را با دقت تمام  انجام دهیم. حساب مردم با ما نیست و از ما نیز خواسته نشده تا مراقب افکار آنها بوده و بر دغدغه های درونی آنها حکم بزنیم. خداوند از آنها حساب و کتاب می گیرد و خودش به تنهایی مراقب آشکار و علن آنهاست.

اگر ما از نظر عقلی بدرجه مطلوبی رسیده باشیم نباید این قد ر وقت داشته باشیم تا در زندگی خصوصی دیگران سرک بکشیم و بخواهیم از ریز و درشت زندگی آنها سر در بیاوریم. اما افراد بیکار و سبک سر همانند مگسی هستند که در پی این هستند تا محل زخم را بیابند اما افراد نابغه و فهیم در میان امور متعدد در پی اجرایی ساختن برنامه های ارزشمند  خود هستند. آن‌ها بسان زنبوری هستند تا از میان شهد گل ها عسلی ببار آورد تا هم در آن شفا باشد و ثمری برای مردم در پی داشته باشد.  
اسب مسابقه با سر و صدا و هیاهوی تماشاچیان از حرکت باز نمی ایستد چون اگر چنین نماید مسابقه را خواهد باخت و به پیروزی دست نمی یابد. کارکن، تلاش کن و با دقت پیش برو و به حرف هیچ فرد حسود و تنبل و بیکاره‌ای گوش فرا نده.

در داستان ها نقل شده که روزی پشه ای بر روی درخت خرمایی نشست، وقتی خواست پرواز کند، خطاب به نخل گفت: خودت را محکم بگیر که من می خواهم پرواز نمایم.  درخت در جوابش گفت: بخدا سوگند نفهمیدم کی آمدی، حال می خواهم آمدنت را چگونه احساس کنم.
وقتی کامیونی که حامل آهن آلات و یا بار ترافیکی هست و در مسیری حرکت می کند و سایرین را با نوشته یا علامت به نوعی از نزدیک شدن به خود باز می دارد و متعاقبا سایر وسائل نقلیه ازقبیل تاکسی و دوچرخه از آن دوری می کنند و به زبان حال خود می گویند:  (لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ) سلیمان و لشکریانش بدون این که متوجّه باشند شما را پایمال نکنند.

شیر سلطان جنگل بر اساس فطرت خدادای‌اش، حیوان خود مرده را نمی خورد و یا پلنگ بر اساس عزت نفس و همت والای خود به زن حمله نمی نماید. اما سوسک سیاه در زباله دانی تقلا می نمایند و تمام همت و خلاقیت خود را در سطل اشغال هزینه می نمایند.

اثر: دکتر عائض القرنی
مترجم: عصمت الله تیموری

اربابی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی